صفحه 2

# روزنوشت‌ها

از مشاهدات روزانه‌ام در روزنوشت‌ها می‌نویسم.

برچسب

78 نوشته

# Missing someone i've never seen

داستان مورد عجیب آقای الف از یک نمایشگاه کاردستی در محله‌ی خ شروع شد. داستانی که زودتر از چیزی که منتظر بودند، به پایان رسید.

# آزادیِ شبانه

در لحظاتی از عمر، به این فکر کرده‌ام که چطور می‌توانستم چیزها را به شکل دیگری به سرانجام برسانم. حرفی که از دهانم رفته، یا تصمیمی که گرفته‌ام. یا بی‌خیالی نالازمی. اگر زمان به عقب بازگردد، کار دیگری خواهم کرد؟ به گمانم نه. دلیلش در آزادی‌ست.

# سالروز تولد و اعماق ذهن آدمی

به گمانم زندگی چیزی شبیه به چرخ‌وفلک این همسترهاست. بازی بی‌نهایت. می‌دوی نه برای رسیدن، برای دویدن. آن وقت سالروز تولد نزدیکی به مرگ نیست. لحظاتی‌ست برای غرق شدن در جهان داستان. جهان قصه‌هایی که دوستانت تعریف می‌کنند. هیچ‌چیز را در این دنیا، لذت‌بخش‌تر از غرقگی سراغ ندارم.

# از در به در

از خودم می‌پرسم که صحبت راجع به دل‌تنگی و غر زدن به چه درد می‌خورد؟ اگر زندگی یعنی واندادن؛ این‌طوری‌ست که من ادامه می‌دهم.