# سینما

درباره‌ی فیلم‌ها و سینما، نقشی که در زندگی من داشته‌اند و تمام آن‌چه از آن‌ها فهمیده‌ام این‌جا می‌نویسم.

16 نوشته

# فیلم: چه سر سبز بود دره‌ام

چه سرسبز بود دره‌ام احتمالا نوستالژی‌ترین فیلم جان فورده. راجع به معصومیت از دست رفته و سادگی دوست داشتنی قدیم.

# گلچهره (۱۳۸۹)

سینما، ادبیات، نقاشی و شعر؛ ما به خاطر این‌هاست که زندگی می‌کنیم. این‌ها نماد آزادی بشرند. نماد چیزی که بشر در آن بی‌اندازه آزاد است. اندیشه. رنج زیستن با این‌هاست که تحمل می‌شود. با این‌هاست که ملت‌ها ساخته می‌شوند.

# سامورایی (۱۹۶۷)

او با خیانت رئسایش می‌میرد؟ نه یک سامورایی برای وفاداری به خودش می‌میرد. اما مگر شغل یک سامورایی چیزی جز مردن است؟ قهرمان این را می‌داند.

# داستان اسباب‌بازی‌ ۳ (۲۰۱۰)

این‌بار بر عکس دو قسمت قبلی، که ماجرا بین رابطه‌ی این‌ها با اندی‌ست، قسمت سوم درباره‌ی خودشان است. فکر کردن به بودن‌شان و دلیل این بودن.

# بلوار سانست (۱۹۵۰)

ژانر نوآر بیش از هر چیز مرا به یاد تراژدی یونانی می‌اندازد. زوالی اجباری، درحالی که با به زوال‌ رسیده، احساس نزدیکی می‌کنیم.