# افتادگان
چون ما را به این دنیا پرتاب کردهاند. میگویند هبوط کردهایم؛ از بهشت. میپرسیم هبوط یعنی چه؟ و میگویند یعنی سقوط؛ سقوط با درد.
صفحه 12
از مشاهدات روزانهام در روزنوشتها مینویسم.
78 نوشته
چون ما را به این دنیا پرتاب کردهاند. میگویند هبوط کردهایم؛ از بهشت. میپرسیم هبوط یعنی چه؟ و میگویند یعنی سقوط؛ سقوط با درد.
کاما و نقش آن در فردیّت، سری نوشتههایی است شانه به شانه از تلاشهای ناامیدانهی من برای معنا دادن به زندگی.
رفتند و حالا فقط ما دو نفر بودیم؛ با یک نیکمت، دو نفر، با یک نیمکت بینشان؛ و صدای نفسهایمان. یکی من، یکی او. این ارتباطات خیلی جالباند.
بر طبق این قانون هر غلطی که شما در زندگیتان انجام میدهید به این دلیل است که دیگران این غلط را در زندگیشان انجام دادهاند. و شما آن را دیدهاید، یا خواندهاید. با این تبصره که ممکن است از اینکه آن را دیدهاید و یا خواندهاید، در خودآگاهتان خبر نداشته باشید.
دفعهی بعد که ببینمت، میخواهم شانه بزنم به موهایت. اولین کسی که شانه را ساخته، باید خیلی عاشق بوده باشد. فکرش را بکن؛ میخواسته دختر را بو کند، اما رویش نمیشده؛ او حتمن شرقی بوده. شرقیها از همان ابتدا، خودشان را پیوند میدادند، یکی میشدند؛ با خدایانشان، با فرمانروایانشان، با طبیعت. بر عکس غربیها، غربیها استفاده میکردند، از خدایانشان، از حاکمانشان، از طبیعت. او باید شرقی بودهباشد. نمیشود، شرقیها را نمیشود از معشوقهایشان جدا کرد. یک شب به سرش میزند. نیمههای شب میرود جلوی خانهی دخت